تاشی، که زمانی یک ستاره تنیس بود و حالا مربیگری میکند، همسر یک قهرمان تنیس است که در حال تجربه یک دوره باخت است. تاشی برای کمک به شوهرش برای بازگشت به پیروزی، استراتژی خاصی را در نظر میگیرد. اما زمانی که شوهرش باید با بهترین دوست سابق خود و دوست پسر سابق تاشی روبرو…
جیسون و لارا با کشف یک فضاپیمای عجیب در جنگلهای نزدیک شهر، به سفری ناخودآگاه در زمان و فضا میروند. آنها به زمانی دور در گذشته منتقل میشوند و در میان دایناسورها و ماهیان کوسهای گم میشوند.
یک دانشجوی جاه طلب رشته روزنامه نگاری مسحور یک گزارشگر مشهور خبر می شود و برای آنکه تحسین او را جلب کند، حاضر است در آخرین گزارش خود دست ببرد و حتی حقیقت را تحریف کند.
مرد بخت برگشته ای ناگهان در خواب میلیون ها نفر ظاهر می شود و با این اتفاق عجیب زندگی اش زیرورو می شود. با حضور کابوس وار او در خواب های دیگران، او مجبور می شود با شهرت ناگهانی خود مواجه شود...
آوریل 1940. چشم جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.
زن باردار جوانی به نام میا با پنهان شدن در یک کانتینر دریایی در یک کشتی باری از کشوری در حال جنگ فرار می کند. پس از طوفان شدید، میا کودک را در حالی که در دریا گم شده به دنیا می آورد، جایی که باید برای زنده ماندن بجنگد.
داستان سرجیو، قماربازی که پس از دریافت یک نکته به خانه شرط بندی باز می گردد و سعی می کند تمام پولی را که از دست داده است پس بگیرد، اما یک قمارباز دیگر با اسلحه وارد محل می شود و یک شلیک گلوله زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد.
مثل همیشه، Kon Yuliy وارد تاریخ شد. و در همان زمان به شاهزاده کمک کرد - آنها به طور تصادفی اجساد را رد و بدل کردند، البته نه بدون کمک یک آشنای قدیمی - بابا یاگا و کمی جادوگری.