ژاپن پس از جنگ در پایین ترین نقطه خود قرار دارد، زمانی که یک بحران جدید در قالب یک هیولای غول پیکر پدیدار می شود که در قدرت وحشتناک بمب اتمی تعمید یافته است.
صدها سال است که انسان ها کره ی زمین را به دلیل آلودگی ترک کرده اند و روباتی به نام «والی» هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا این که از طرف انسان ها روباتی به نام «ایو» به کره ی زمین فرستاده می شود تا امکان بازگشت تمدن بشری به زمین را بررسی کند. خیلی زود «ایو» به نتیجه ی مورد نظر دست پیدا می ...
در سال 1936، ایندیانا جونز، باستانشناس و ماجراجو، توسط دولت ایالات متحده استخدام میشود تا قبل از اینکه نازیها قدرت فوقالعاده آن را به دست آورند، صندوق عهد را بیابد.
"لئونارد" مردی که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و دیگر قادر نیست چیز جدیدی را به خاطراتش اضافه کند. او بوسیلهی یادداشتها و خالکوبی کردن بدنش، به دنبال مردی است که فکر می کند همسرش را به قتل رسانده. در واقع این هدف آخرین چیزی است که او به یاد می آورد.
یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپرتمانی که در «گیتیچویلج» دارد مشغول میشود...
داستانی حماسی در مورد یک غریبه ی مرموز با ساز دهنی است که به جمع نیروهایی که برای حمایت از یک بیوه ی زیبای بدنام که جانش توسط یک قاتل بی رحم که در راه آهن کار می کند به خطر افتاده است، می پیوندد.
"چارلى" ولگرد کوچولو، "جان" میلیونرى را که از مَستی سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند، اما پس از هوشیارى، "چارلى" را نمیشناسد و از خود میراند. این ماجرا تکرار میشود و "چارلى" در این بین به دختر گل فروش نابینایى دل میبندد...
"سالواتوره توتو" کودکی عاشق فیلم و سینماست. تنها تفریح او رفتن به سینما و بازی با نگاتیوهاست. این موضوع باعث شکل گیری رابطهای عمیق بین او و آپاراتچی تنهای سینما پارادیزو، "آلفردو" میشود. "توتو" در یک شرط بندی بر سر آموختن فنون پخش فیلم و کار با دستگاه آپارات برنده می ...
زمان جنگهای ویتنام است. به کاپیتان "ویلارد" دستور داده می شود که به جنگلی در کامبودیا رفته و سرهنگ کورتز خائن را که درون جنگل برای خودش ارتشی تشکیل داده را پیدا کرده و بکشد. زمانیکه او در جنگل فرود می آید کم کم توسط نیروهای مرموزی در جنگل گرفتار شده تا حدی که دچار جنون می شود...
سفینه ی «نوسترومو» برای انجام پژوهش های فضایی به کهکشان فرستاده و یکی از سرنشینان آن به نام «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه می شود. موجودی که خیلی سریع رشد می کند و به نظر می رسد هدفی جز کشتار و نابودی نداشته باشد..
تنها بازمانده یک تیراندازی در اسکله داستان این است که چگونه یک جنایتکار بدنام بر اتفاقاتی که با ملاقات پنج جنایتکار در یک صف ظاهرا تصادفی پلیس شروع شد، تأثیر گذاشت.